هوش (Intelligence) یکی از چیزهایی است که از آغاز زندگی با آن سر و کار داریم. به راستی هوش چیست و چگونه از آن بهرهبرداری میکنیم؟ هوش یکی از پیچیدهترین فرآیندهای روانی انسان است این فرآیند روانی به کمک آزمونهای روانشناسی و نیز سنجشهای مغزی قابل سنجش و اندازهگیری است. هوش، چیزی ویژهی انسان نیست و در دیگر جانداران نیز به گونهای دیده میشود. انسان توانسته است به کمک همین هوش و دانشی که در دست دارد برای سیستمهای کامپیوتری و فناوریهای بیجان، هوش مصنوعی بسازد. هوش یکی از ارزشمندترین داراییهای انسان است در این نوشته شما را با هوش و کارکردهای آن آشنا میکنم.
تعریف هوش؛ هوش چیست؟
هنگامی که از مردم بپرسید هوش چیست؛ بیشتر از هوش با عنوان عقل انسان یاد میکنند. یا از هوش هیجانی و یا IQ سخن میگویند. اما به راستی هوش چیست؟
«هوش، فرآیندی ذهنی و دربرگیرندهی ظرفیت منطقی، درک خودآگاهی، یادگیری، مهارت حل مسئله، برنامهریزی، خلاقیت، دانش فردی، زبان و… است. هوش، توانایی یادگیری از تجربهها، تفکر انتزاعی و برخورد کارآمد با محیط و افراد پیرامون خود است».
هوش در همهی مردم یکسان و به یک اندازه نیست و تفاوتهای فردی در این زمینه بسیار برجسته است. چیزهای گوناگونی مانند عوامل فیزیولوژیکی، وراثت، یادگیری، شرایط خانوادگی، شرایط محیطی – اجتماعی و عوامل فردی در میزان هوش نقش دارند. برخی از روانشناسان بر این باورند که هوش یک توانایی عمومی برای درک مطلب و استدلال است و خود را به صورتهای گوناگون نشان میدهد. ما با بهرهگیری از هوش است که میتوانیم در برابر دیگران و محیطی که در آن هستیم رفتاری مناسب از خود بروز دهیم و کنش و تعامل سازندهای با دیگران داشته باشیم و به حل مسائل زندگی بپردازیم.
انواع هوش
در زمینهی هوش ما با دو دیدگاه هوش کلی و هوش چندگانه روبهرو هستیم. در اینجا به برخی از دیدگاههای هوش میپردازیم.
هوش کلی یا دیدگاه کلاسیک هوش
روانشناسان و پژوهشگران در آغاز، هوش را یک توانایی کلی برای استدلال منطقی تعریف میکردند. این دیدگاه همان دیدگاه کلاسیک هوش یا هوش کلی است. در این دیدگاه هوش به صورت یک کل بررسی میشود.
هوش چندگانهی گاردنر
هوارد گاردنر دیدگاه هوش چندگانه را برای نخستین بار مطرح کرد. او بر این باور بود که دیدگاه کلاسیک، هوش را صرفا به عنوان توانایی استدلال منطقی تعریف میکند در حالی که چنین نیست. گاردنر پی برد که افراد در فرهنگهای گوناگون، نقشهای گوناگونی را به انجام میرسانند. هر یک از این نقشها بر پایهی مهارت و توانمندی خاصی بنا شده است با این حال موفقیت عمل فرد در هر یک از این فرهنگها ارزش یکسانی دارد. پس او دیدگاه هوش چندگانه را ارائه داد.
بر پایهی دیدگاه گاردنر هوش یک توانایی کلی نیست و هوشهای گوناگونی وجود دارد که در کنار یکدیگر به صورت ترکیبی عمل میکنند. او هوش را اینگونه تعریف کرد: «توانایی حل مسئله یا ابداع راه حلی که در فرهنگ یا اجتماع خاصی کاربرد دارد». بر پایهی دیدگاه گاردنر وجود هوشهای چندگانه این امکان را فراهم میکنند که افراد کارهای گوناگون مانند پزشک، کشاورز، بازیگر و … شوند.
گاردنر هوش را به ۷ بخش، بخشبندی کرد.
منبع:mrpsychologist.